سلام به همه دوستان
السلام علیک یا امیرالمومنین علی علیه السلام
امیدوارم توی این شب همه تقدیر سالشون براشون خوب نوشته بشه و یه کمی همون خوب بشیم
امشب شب نوزدهم ماه مبارک رمضانه و من تنها توی خونه حوصلم سر رفت رفتم یه نگاهی به کتابخونه انداختم. چشمم خورد به کتاب پارسی بلاگ
یادش به خیر چقدر شب ها تا صبح نشستیم تا این کتاب آماده شد و به نمایشگاه رسید. رفتم سراغ نوشته های خودم توی این کتاب که یاد خاطره های اون زمان افتادم و تصمیم گرفتم نامردی ها و بدی هایی که طی دو سال در آبدارخونه بعد از پارسی بلاگ در حق من شد و من تونستم سرسالم فرار کنم رو به زبان طنز براتون بگم. که برای آیندگان بمونه و درس عبرتی بشه برای دوستان.
البته اینم بگم که از اون آبدارخونه اومدم بیرون و چند روز پیش بهم تقدیرنامه دادن و یه نیم سکه (نقره بود) هم جاتون خالی توی تقدیر نامه بهم دادن و کلی کلاس برام گذاشتن و دشمن شاد شدم خلاصه.
حالا توی یه آبدارخونه باکلاس جدید شروع به کار کردم که اونهم بعد از این قضایا براتون می نویسم.
حالا شروع ماجرا
یه روز ما برای خودمون آبدارچی بودیم و برو بیایی داشتیم ولی از وقتی مدیر پارسی بلاگ منو زد اخراج دیگه آبدارخونه پارسی بلاگ سر نگرفت و دیگه چای درست و حسابی توی اون پخت نشد که نشد.
شاید دلیلش این بود که دل منو شکوند و اخراجم کرد ولی اشکالی نداره.
منم یه چند ماهی پروژه ای آبدارخونه داشتم و چند تا آبدارخونه ساختم ولی یه روز از این روزا مدیرعامل بلند پایه یکی از شرکت های بزرگ با من تماس گرفت گفت این شرکت ما آبدارخونش خیلی ضعیفه و یه بار پروژه ای این آبدارخونه رو به کسی دادیم و کاری ا پیش نبرده تو بیا مشاور من که این آبدارخونه به ثمر بشینه.
اون شرکتی که آبدارخونه را پروژه ای گرفته بود خیلی کار رو خواب کرده بود و ر چه ما گفتیم به گوشش نرفت و چون پول پروژه را گرفته بود و زیاد از پولش باقی نمانده بود می خواست منو خر کنه و یکی دو تا نهار به من دادو گفت پروژه آبدارخونه رو تایید کن و دیگه کارت نباشه و از این به بعد با هم کار می کنیم.
من که شصتم با خبر شده بود که می خواد خرم کنه رفتم و یه نامه بلند بالا به مدیرعامله نوشتم و تمامی معایب آبدارخونه رو براش توضیح دادم اونم نکرد نامردی نامه رو یه نامه بهش پیوست کرد و فرستاد به شرکت مجری پروژه.
چند رو بعد که رفتم شرکت مجری می خواستند بزنن منو بیرون کنن که شاید ابهت و هیکل من اونار و گرفت و ترسیدند عملی انجام بدن و من خودم زود جیم شدم تا کتک نخوردم.
از اون به بعد شرکت مجری پولشو گرفت و یه آبدارخونه افتضاح تحویل دارد و رفت. من موندم و یه آبدارخونه افتضاح.
بعد مدیرعامله بهم گفت که بیا و خودت کارمند ما شو و کاراشو انجام بده و این آبدارخونه ما رو درستش کن.
حالا می خوام آبدارخونه جدیدی که رفتم توش رو براتون بنویسم.
توی آبدارخونه جدیدی که رفتم خیلی با قبلیه فرق داشت. آبدارخونه پارسی بلاگ برای چند نفر بیشتر چای درست نمی کرد و هیچ کدوم از مشتریام اهل زیرآب زنی نبودن شاید هم جرات نمی کردن چون من با رییس اخت بودم. ولی آبدارخانه جدید منو به یه شیر تبدیل کرد که اگه هوای خودمو نداشته باشم با صورت به زمین می خوردم.
توی آبدارخونه جدید به خاطر ازدیاد کارکنان و به اصطلاح با مرام بودن آنها (دور از جان) و به دلیل اینکه همه صاحب نظر بودن و خودشونو بزرگ می دونستن کار من سخت تر از سخت شد و مشکلات آبدارخونه شروع شد.
توی آبدارخونه جدید یه چندماهی یه مسعود جون بود که معاون بود و خیلی خودشو می گرفت و من رو تحویل نگرفت. منم چند باری پیشش رفتم و درباره برنامه های آبدارخونه جدید با هم حرف زدیم و از من خوشش اومد و با هم اخت شدیم. ولی طولی نکشید که رفت توی یکی از شعب شرکت و رئیس اونجا شد و یه شخصیت بزرگ جای اونو گرفت که خیلی خاطره باهاش دارم.
یه مرتضی جون بود که مسئول دفتر بود. اون همیشه اتوکشیده و منظم بود و همیشه کار خودشو انجام می داد و هیچ موقع توی کار دیگری دخالت نمی کرد و اهل زیرآب زدن و لایی کشی نبود.
البته افراد دیگری نیز بودند که کم کم بهشون می رسیم.
بگذریم. توی این آبدارخونه جدید هیچی نداشت. همه چیزا به هم ریخته بود و یه شبکه برای آبدارخونشون نداشتن و یه سرور هم نداشتن. چه برسه به اکتیو دایرکتوری و ....
روزای اول بود که با یک شخصیت بزرگ البته از لحاظ هیکل آشنا شدم. این شخصیت رو اسمشو می زارم ممد جون. این شخصیت فقط بلد بود بگه ابر اینترنت. نمی دونم اینو از کجا آورده بود و همیشه نوک زبونش بود و هر موقع می خواست حرف بزنه اول اینو می گفت و خیلی ادعا می کرد ولی از لحاظ چایی هیچی بارش نبود.
این شخصیت چون پول ها دستش بود و منو مدیرعامل آورده بود خیلی باهامون همکاری کرد و کمک کرد که آبدارخونه راه بیافته. برای آبدارخونه سرور خریدیم و شبکه آبدارخونه را راه انداختیم. کل کامپیوتر های شرکت رو در قدم اول به آبدارخون شبکه کردیم و اکتیو دایرکتوری رو راه انداختیم و برای اولین بار یه ویروس کش برای اینکه چایی ها ویروس نگیره راه انداختیم و کل چایی های شرکت رو میکانیزه کردیم و یه نفس راحت کشیدیم.
قصد دارم دوسالی که توی این آبدارخونه بودم رو براتون بنویسم.منتظر بقیش باشید.
کل بازدید :261766
دست خط ...
:: Hezar Dastan .ir :: هزاردستان ::
یک لحظه با یک طلبه!
جلوه او
هو اللطیف
مهندسی پلیمرpolymer (کامپوزیت.پلاستیک.الاستومر.چسب ورزین)
شاعرانه 2
:: مطالب علمی ::
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
مسجد عمار یاسر(مشهد مقدس)
آقاشیر
کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
یادداشتها و برداشتها
خیبریان
سردار عاشق
گنجینه
دخترک
گل نرگس...مهدی فاطمه
یاد ارباب حسین علیه السلام
سیاست
وبلاگ تخصصی فیزیک
آدمک ها
بسیار بهار آید و بی ما گذرد !!!
اتاق ابی(لطفا برای حمایت از ما روی تبلیغات کلیک کنید)نظرهم بدید
مدیر پارسی بلاگ
سنگ صبور
به نام وجود باوجودی که وجودبی وجودم زوجود با وجودش شده موجود
ساحل نشین اشک
کبوتر نامه بر
خبرنامه پارسی بلاگ
COMPUTER&NETWORK
مشاور سبز عزیز
مُنیف
سایت محمد رضا آقابیگی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو:مشاوره ،مقاله ،دانلود آهنگ و عکس.
ثانیه
همه چی از هر جا
دوستان همدم
جاوا کده
آگاهِ من
persianpoultry
کبو ترانه .... تا بام ملکوت
ndayeeshgh
دوزخیان زمین
مذهبی
آهــــــــــــــــــــاوران
عاشق دلباخته
تعقل و تفکر
همسفر عشق
عشق و عاشقی
افرایش صدای گوشی+راه کسب درآمد از اینترنت+عکس بازیگران خانم خارج
شمیم
نقطه ای برای فردا
مسافره شب
السلام علیک یا صاحب الزمان
آموزش پیشرفته مدیریت وبلاگ
حزب الله هم الغالبون
محلّه
پاسبان *حرم دل* شده ام شب همه شب
طلسم شدگان
کلبه مادرانه
منطقه 727
سخنان حکیمانه یک پسر دیوانه!
خانه اطلاعات
جز نقش تو در نظر نیامد ما را !!!
سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
خاطرات باور نکردنی یک حاج اقا
سرگیجه
سوارکاری
نوجوان
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
وقایع
خزان عشق
دانشمندی برای تمام فصول
دوستانه2
نسیمی از بهشت ...
رایگان های اینترنت
سرزمین دور
بازی دات کام
جوان امروز
قدرت شیطان
«اخبار سایت بازتاب»
(جزر و مد)
حسین(ع)
آریایی بیدارشو
راز و نیاز با خدا
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
خلوت تنهایی
*اللهم عجل لولیک الفرج*
اس ام اس عاشقانه
ساقیا قدحی ریز که ما باده پرستیم
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود
زیر آسمان خدا
در گوشی با خدا
انا مجنون الحسین علیه السلام
.:تـــــیم آی تــــــــــی:.
به سوی حقیقت
::::: نـو ر و ز :::::
معجزه ی شیطان
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
Lovely
دنیا به روایت یوسف
جاده خدا
Welcome
کمی بنوازم
حرفای خودمونی من
بهارستان
خدای که به ما لبخند میزند
شیرازی ها ((مجمع شیرازی های مقیم اینترنت ))
بازی بزرگان
به خود آییم و بخواهیم،که انسان باشیم...
وبلاگ تخصصی ترفند
مسجد و کلیسا - mosque&church
کوثر
توهم یک عشق.......
جک
بچه دانشجو !
جـــــــــرس . . .
کلبه ی پریشان
خدا بود و دیگر هیچ نبود...!!!
برای تو
نقطه سر خط ...
زندگی عاقلانه
منطقه ی 51
همشاگردی
یاران
درویش مصطفا
همای سعادت
WeLCoMe
فقط به خاطره تو
پروفسور اسنیپ
تک ستاره
فرزاد خلفی
خانواده و زندگی سالم
دوست دارم تو تنها ارزویم باشی
تنها ترین تنها
تک ستاره